معماری و مسکن در کوهپایه تالش مرکزی


معماری و مسکن در کوهپایه تالش مرکزی (1)]



منبع: سایت http://www.taleshan.comمسکن جلگه ای تالش

« مطالعات مردم شناسی»

سلیم سلیمی موید: 20 / 6 / 88

چکیده:  مطالعه و تحقیق پیرامون فنون و روش های سنتی موجود در زمینه های اجتماعی ، فرهنگیو اقتصادی سنتی موجود در نقاط مختلف برای دستیابی به سوالات بی جواب تاریخی و گذشته هر منطقه از اهداف اصلی این پژوهش به شمار می رود . نگارنده در طی دو فصل حفاری علمی با گروه باستان شناسی مریان به مطالعات مردم شناسی در منطقه کوهپایه تالش مرکزی یعنی حاشیه کرگانرود جنوبی پرداخته است.

 هدف اصلی از این بررسی ها مطالعات مردم شناسی با بهره گیری ازیافته های باستان شناسی و یافتن علل و عوامل گوناگونی است که در فقدان اسناد و مدارک مربوط به معماری و مسکن موثر بوده اند. دستاوردهای فعلی باستان شناسی در حوزه تالش مرکزی نشان می دهد که هیچ گونه آثار و نشانه ای از مسکن ، معماری یا بنای مربوط به ادوار پیش از تاریخ در منطقه وجود ندارد ، و تنها آثاری که از این حفاری ها بدست می آید مربوط به قبور پیش از تاریخ است. نگارنده با مطالعات گسترده ای که درسی نقطه مسکونی کوهپایه تالش مرکزی پیرامون مساکن ساکنان اولیه این نقاط از نوع پوری بوده است. اجزای اصلی این مساکن از چوب و شاخ و برگ درختان محلی است که به مرور زمان در اثر فرسایش از بین می رود . همین امر باعث شده تا ما امروزه نشانه و آثاری از مساکن ساکنین اولیه منطقه در دست نداشته باشیم. در کنار مطالعات مربوط به پوری ها به دیگر مساکن موجود نیز اشاره شده است که در نوع خود جدید و تازه هستن. مساکن جدید معمولاً از دیگر نقاط به این منطقه وارد شده و بومی شده اند. در این مختصر سعی شده تا بناها به دسته بندی اصلی تقسیم و فنون واژه ها و اصطلاحات مربوط به هر یک آورده شود.

مقدمه :

بخش غربی سواحل پهناور دریای مازندران متعلق به قوم تالش با مرکزیت شهر هشتپر می باشد . گرداگرد شهر هشتپر را رویتای کوچک و بزرگ همانند تار عنکبوتی فراگرفته اند. تالش مرکزی ناحیه کوهستانی و پرآب با دره ها و پوشش گیاهی مناسب است که در دیواره عظیم و مرتفع ارتفاعات البرز قرار گرفته اند و از ارتفاعات اصلی آن می توان به تیلار و کلاهونی اشاره کرد.در این پژوهش منطقه جنگلی و کوهستانی تالش که شامل حاشیه رودخانه کرگانرود جنوبی یعنی نوار باریکی که از مرز بین گیلان و اردبیل شروع و تا نزدیکی شهر هشتپر ادامه می یابد مدنظر نگارنده بوده است.

از نظر پراکندگی انسانی در این حوزه اقوام تالش و تالش ترک زبان به طور دایم و موقت سکونت دارند. بیشترین ساکنان روستاهای گاودول ، سینه هونی ، مریان آق اولر ناوان ، داش دیبی ، وسله یوردی تالش تبار و تعدادی نیز مهاجرین ترک زبان هستند . هر یک از نقاط ییلاقی و قشلاقی منطقه مخصوص استقرار تعداد معینی از تالش ها ، می باشد.

گاهی این افراد هر یک در یک نقطه و گاهی در یک محل اقدام به احداث پوری می کنند. گاهی ساکنان قشلاقی یک روستا در دو نقطه ییلاق می کنند. برای نمونه برخی از ساکنان روستاهای ماشین خانه و کیش دیبی که فصل زمستان را در همانجا سپری می کنند ولی از اواخر فروردین ماه هر سال به سمت شیله وشت رفته و تا دو ماه در آنجا اطراق می کنند. بعد از دو ماه تقریباً اوایل تابستان به ییلاق دران می روند و بین دو تا سه ماه در آنجا باقی مانده و مجدداً 20 شهریور ماه تا 20 مهر ماه به طرف شیله وشت برمی گردند.

در برخی از نقاط ییلاقی بدون توجه به نوع خویشاوندی ساکنان یا محل قشلاقی مشترک آنها ، تعدادی را در خود جای می دهد. این گروه صرفاً براساس دام و مرتع مشترک در کنار همدیگر زندگی می کنند. این افراد علاوه بر همسایگی ، گوسفندان خود را با همدیگر مخلوط نموده و به نوبت گله را به چرا می برند و محلی را که در آن پوری ها را بنا نموده اند با عنوان « پشی ئیره» (1)می نامند. وجود مجموعه ای به نام پشتی ئیر باعث گردیده تا بسیاری از دامداران به طور مستمر در ییلاق باقی نمانند و پس از بهره برداری کردن از مراتع و چراگاههای پشتی ئیر به نقاط پایین دست سرازیر شوند. در بعضی نقاط همانند سینه هونی در طول سال نحوه سکونت کوهپایه نشینان متفاوت از دیگر نقاط است به این شکل که ییلاق نشینان سینه هونی برای ییلاق به فاصله اندکی از روستا می روند. محل ییلاق بیشتر در ارتفاعات و تپه های مجاور روستا است.

ساکن ییلاق معمولاً برای خرید آذوقه و دیگر مایحتاج روزمره یا مراسم خاص مذهبی و .... به روستای سینه هونی باز می گردند.  نوع سکونت در این نقاط براساس سه محور اصلی شکل گرفته است . یعنی شرایط اقلیمی و جغرافیایی ، نوع معیشت و ارتزاق اهالی و از همه مهمتر نحوه سکونت ساکنین از لحاظ زمانی در که نوع و جنس مسکن تاثیر بسزایی گذاشته است. براساس نوع سکونت و شغل ساکنین نقاط کوهپایه تالش را می توان در گروههای زیر تقسیم بندی نمود.

الف – کسانیکه فقط به شغل دامداری اشتغال دارند و حالت کوچ رو را دارند اصطلاحاً « چوبان»(2) گفته می شود . این گروه از اردیبهشت ماه تا دهم مهر ماه در ارتفاعات به چرای دام مشغولند و بعد از آن به نقاط پایین دست سرازیر شده و دام ها را در آغل نگهداری می کنند و گاهاً به کارگری مشغول می شوند.

ب- گروه دیگری از ساکنان هستند که در نقاط کوهپایه تالش مسکن دایم دارند.

این گروه هم به کار دامداری و هم به کشاورزی اندک اشتغال دارند و تمام فصول را در کوهپایه ها به سر می برند . این عده را اصطلاحاً « داغچی » (3)می نامند.

پ- گروه دیگری که تعداد آنها از دو گروه فوق کمتر است از ییلاقات کوهپایه تالش مرکزی فقط به عنوان تفرجگاه و استراحتگاه بهره می گیرند. این عده در سواحل دریای مازندران به شغل برنج کاری و کارهای دیگر اشتغال دارند و در نقاط کوهپایه به کشاورزی یا دامداری نمی پردازند این عده را کوهپایه نشینان « تالش» (4)می نامند.

دامداران متحرک در این منطقه نیمی از سال ( بهار و تابستان) را در نواحی کوهپایه و کوهستانی سپری می کنند و نیم دیگر سال( زمستان و پاییز) را در نواحی پایین تر و پست تر و دشت و جلگه تالش جابجا می شوند .

این جابجایی در نقاط مشخص صورت می گیرد و جنبه اقتصادی دارد. بیشتر جابجایی به منظور تامین علوفه دام و استفاده از مراتع طبیعی است که با نظم خاص طی سالیان متمادی استمرار یافته است.

جابجایی و تردد دامداران حوزه تالش در طول سال چنان نظم خاصی دارد که انسان را مبهوت می کند و به این فکر وا می دارد که طبیعت و داده های آن تالش نشینان را همانند برده ای به دنبال خود می کشاند . در حالیکه این نوع زندگی را به دامداران تحمیل نمی کند.

گروهی که از نقاط شهری و سواحل به منطقه کوهپایه می آیند دارای خانه های مدرن و جدید هستند. مساکن این عده شکیل تر و از مواد و مصالح مرغوب تر انتخاب می شود . هم اکنون در برخی از روستاهایی که دارای زمین و مرتع مرغوب همراه با چشم انداز زیبای طبیعی می باشند ، خانه هایی با مصالح سیمانی همراه با شیروانی فلزی به چشم می خورد که این امر نشان دهنده جایگاه مالی سازنده بنا می باشد. تعداد این گونه بناها در نقاط نزدیک به جلگه بیش از بقیه نقاط می باشد. در حالیکه هر چه به سوی ارتفاعات پیش برویم از تعداد آنها کاسته می شود تا آنجا که در نقاط مرتفع و محل هایی که از درختان جنگلی خبری نیست و هیچ نوع بنا و ساختمانی که مربوط به افراد متمول باشد به چشم نمی خورد. از موضوعات جالب توجه نام روستاهای منطقه است هر یک از آنها به نوعی با مسکن و معماری ارتباط دارند ، همانند مریان ( جایگاهی که کنار راه احداث شده ) ، آق اولر( خانه های سفید ) ، کاروانسرا ، تخته پوری و ..... هر کدام از آنها نوعی به مسکن مربوط می شوند.

ترکیب و شکل روستاها

در حوزه مورد پژوهش به دلیل شرایط خاص جغرافیایی و اقلیمی نقاط مورد سکونت از لحاظ پراکندگی خانه ها تقریباً متفاوت از همدیگر هستند از جمله مسائل تاثیر گذار در پراکندگی خانه ها وجود رودخانه ، دره ، نقاط جلگه ای و مراتع و چشمه ها را می توان نام برد. در تالش مرکزی به دلیل تکه تکه بودن زمین های قابل کشت و مشاع بودن چراگاهها با حداکثر پراکندگی مسکن نوعی هماهنگی بین آنها وجود دارد. وقتی که از مسیرهای منتهی به کوهپایه پیش می رویم دهکده توده ای دیده نمی شود ، بلکه در نهایت به چند خانه که در کنار هم یا به طور پراکنده احداث شده اند برخورد می کنیم . بعضی اوقات نیز کوره راههایی از مسیر اصلی جدا شده به دو یا سه خانه که در بالادست و پایین دست جاده قرار گرفته اند منتهی می شود . با این شرح می توان روستاهای حوزه مورد مطالعه را به صورت زیر دسته بندی کرد:

1-  روستاهای خطی

این گونه روستاها براساس وجود عواملی چون ، رودخانه ، دره ، جاده یا نوار باریک زمین های هم سطح احداث می شوند . برای مثال روستای سینه هونی به دلیل وجود جاده به صورت خطی است زمین این روستا تقریباً در نوار باریکی که هم سطح است و از طرف جنوب به ارتفاعات از شمال به دره و از وسط آن جاده روستاهای ییلاق نشین طی مسیر می کند. روستای ناوان نیز تقریباً از نوع روستاهای خطی محسوب می شود ، شکل روستا متاثر از رودخانه ضلع شمالی آن می باشد . روستاهای صله یوردی و تخته پوری به دلیل قرارگیری در کنار رودخانه و زمین های هم سطح حاشیه رودخانه و وجود دره ای عظیم باعث خطی شدن این دو روستا شده است.

سرشاخه های اصلی رودخانه کرگانرود جنوبی چنین حالتی را برای روستای حسن دیرمانی پدید آورده است . این روستا نیز به صورت دو نوار باریک در دو طرف رودخانه نمایان است.

2-  روستاهای پراکنده

از اینگونه روستاها در نقاط ییلاقی به فراوانی مشاهده می شود . این گروه از روستاها بیش از همه در فصل تابستان مورد استفاده دامداران قرار می گیرد . وجود روستاهای پراکنده نشاندهنده دامدار بودن ساکنان آنها می باشد . وجود آغل و چیزهای مخصوص نگهداری دام باعث شده تا خانه ها به فاصله کم و زیاد از همدیگر احداث شوند. خانه های موجود در یک روستا در نهایت بی نظمی از لحاظ قرارگیری در بافت کلی روستا دارای نظم خاصی هستند و در نهایت علت یا عوامل انسانی و طبیعی باعث پراکندگی آنها شده است . از این نوع روستاها می توان به ییلاق آق سو با دوازده پوری ، ییلاق آلاکش با چهارده پوری، و روستای زنبوره چول با تفاوت در نوع قرارگیری بناها از این گونه هستند . روستاهی زنبوره چول دارای چهارمحله است، در هر محله نزدیک به سه تا چهار خانوار منزل دارند و فاصله هر محله بین 60 تا 200 متر است و در نهایت روستای زنبوره چول را تشکیل می دهند.  روستای تندبین که از نوع روستاهای دایمی بشمار می رود نیز دارای چنین حالتی است. خانه های روستای تندبین در یک قطعه زمینی نسبتاً هموار به صورت خانه باغ احداث شده اند.

روستای دران از نوع روستاهای پراکنده بشمار می رود با این تفاوت که دران در داخل دره ای بزرگ قرار دارد که از چهار طرف به کوههای همجوار محدود شده است و هر قطعه یا محله از زمین های داخل دره نیز در بین اهالی دارای عناوین خاص هستند و جمعاً در حدود چهارده محله مشخص است که بزرگترین آن محله « دران»(1) و کوچکترین محله « کتاهل»(2) است. در مجموع حدود 300 خانوار در فصل تابستان جمعیت دارد. کل دران بین 4 تا 20 خانوار ساکن هستند. بادید یادآور شد که فاصله محله ها نیز از 50 تا 30 متر متغییر است.

3-  روستاهای توده ای یا مجتمع

منظور از روستاهای مجتمع یا توده ای روستاهایی می باشند که خانه های روستا بدون فاصله در کنار هم احداث شده اند. البته شکل روستا و ترکیب قرارگیری در کنار همدیگر گاهی به صورت دایره ، خوشه ای ، اشکال توده ای مانند و .... است . در این نوع روستاها خانه های اصلی و ثابت یعنی خانوارهایی که به طور دائم در روستا ساکن هستند ، گرداگرد مساجد یا امامزاده جمع می شوند . از روستاهای توده ای می توان به روستای آق اولر اشاره کرد که دو موضوع اصلی یعنی بازار قدیمی(3) و مسجد آق اولر باعث گردیده این روستا به صورت توده ای شکل گیرد.

روستای مریان نیز به دلیل وجود چشمه ای با آب گوارا و مسجد جامع به صورت مجتمع است. البته قطعه زمین مرغوب محوطه روستا نیز در این مورد موثر بوده است . روستای کره پیشت نیز به علت وجود چند قطعه چشمه و صفه ای بلند که به زمین های اطراف احاطه دارد، در شکل گیری این روستا موثر بوده اند .

روستای گل جعفر نیز به صورت مجتمع شکل گرفته این نقاط علاوه بر وجود مراتع خوب از لحاظ احاطه داشتن به دیگر نقاط از موقعیت خاصی برخوردار است . همچنین از عوامل تاثیرگذار در شکل گیری روستا می توان به ارتباط خویشاوندی ساکنان اشاره کرد. مجموعه پوری کومه یا خانه های یک پشی ئیر در کنار خانه ریش سفید برپا       می شود. و خانه ها به نوعی در ارتباط نزدیک با خانه ریش سفید هستند.

روستای شیله وشت نیز به دلیل وجود بقعه باباجلی(1) به صورت توده ای شکل گرفته همچنین روستای طول گیلان نیز بدلیل وجود زمین های مرغوب اطراف روستا و چشمه ای پرآب به شکل مجتمع است.

4-  روستاهای تپه ای

با وجود زمین های فراوان و مراتع مرغوب در این منطقه ساکنان تمایلی به احداث خانه بر روی تپه ها یا نقاط صعب العبور ندارند. تنها روستایی که در بالای تپه ای مشرف به کل منطقه قرار گرفته روستای دیزگاه می باشد. این روستا بدلیل محل خاص از موقعیت ممتازی نسبت به دیگر روستاها برخوردار است. ارتفاع خانه های بالادست و پایین دست نزدیک به پانزده تا بیست متر است .

5-  روستاهای هرمی

پراکندگی خانه های یک روستا به صورت هرم از دیگر اشکال روستاها به شمار می رود. تنها روستایی که به این شکل مشاهده شده روستای « داش دیبی» است . این روستا زمین هایی دارد که در انتهای دره ای عظیم قرار گرفته اند . خانه ها نیز در انتهای دره ساخته شده و شکل آنها حالت هرم به خود گرفته است.

انواع مساکنمسکن گرمسیری تالش

در حوزه مورد مطالعه مساکن متنوع و گوناگونی از لحاظ ساختار ، مواد و مصالح ، شکل و فضاهای داخلی به چشم می خورد. آنچه مسلم است هر چه به سوی نقاط پست و سواحل پیش می رویم ، بیش از همه ساختمانهایی با سقف شیروانی و دیوارهایی از چوب و تخته خودنمایی می کنند . علاوه بر  آن در برخی نقاط ما بین ییلاق و قشلاق خانه هایی با دیواره های تیر و تخته وجود دارد که روی آنها را بوسیله کاهگل اندود نموده اند. در روستاهایی همانند شیله وشت که بین این دو ناحیه قرار دارند، ساختمانها چند گونه اند. و هم می توان ساختمان زمستانی ، صفا  و پوری(2) یافت نمود. در ارتفاعات قبل از رسیدن به سرحد همانند مریان ، آق اولر، تندبین ، گاودول ، دیزگاه و داش دیبی خانه ها دارای دیوارهایی از خشت ، سنگ چین و قلوه سنگ هستند. گاهی دیوارها از الوار یا چوب و تخته هستند که دور تا دور دیوارها را با کاهگل اندود نموده اند.

در برخی از نقاط این حوزه علاوه بر خانه های پوری که مخصوص تابستان است چندین نوع خانه دیگر نیز به چشم می خورد. همچنین خانه هایی وجود دارد که با مواد و مصالح امروزین ساخته شده یا در حال احداث هستند. تعداد این خانه ها هم اکنون در حال افزایش است . با این حال در یک تقسیم بندی کلی می توان بناهای موجود در کوهپایه تالش مرکزی را به شش گروه دسته بندی کرد. در این تقسیم بندی سعی بر آن بوده براساس سابقه تاریخی به وجود آمدن بناها و مساکن به تعریف و توصیف هر یک از آنها پرداخته شود.

1-   خانه های نوع اول

خانه هایی که عموماً با شاخ و برگ درختان درست می شوند و حالت کلبه مانند دارند. دیوارهای این نوع خانه ها از شاخه های نرم درختان جنگلی و سقف آن ، عموماً حالت گهواره ای یا مدور است. پوشش سقف ها نیز به وسیله شاخ و برگ ، نایلون و چادر یافته شده از موی بز پوشیده شده اند. در حالت کلی این نوع خانه ها به پوری(1) معروفند پوری از لحاظ تعداد بیشتر در ارتفاعات و نقاط ییلاقی به چشم می خورد ، برپا کردن پوری نیازمند مهارت و تبحر خاص است . هنگام ساخت پوری هرگاه یکی از پایه های پوری را اشتباه نصب نمایند، تمامی چهارچوب پوری به هم می ریزد و برپایی مجدد آن نیازمند وقت زیادی است . علاوه بر آن چون پوری براساس نیازمندی ساکنان تعبیه و طراحی شده است ، تمام فضاهای آن نیازمندیهای اعضای خانواده را فراهم کرده و هر یک از فضاهای موجود به منظور خاصی بکار می رود. پوری هم در فصل سرد سال و هم در ایام خنک سال می تواند مامن خوبی برای دامداران و ییلاق نشینان باشد. پوری دارای انواع گوناگون با کارکردهای متفاوت است از جمله معروفترین آنها می توان به : کومه ، آوولا ، ورل ، گوچ ، آلاچیق و قزیل اشاره کرد


الف- کومه

کومه یکی از انواع پوری و دارای مصالح نامرغوب است. کومه بیش از همه در منطقه ییلاقی گل جعفر به چشم می خورد ساکنان گل جعفر از استان اردبیل به این منطقه می آیند و به گوی کردی تکلم می نمایند. اصطلاحات و واژه های مربوط به کومه نیز به لهجه کردی است. در ساخت کومه ابتدا سه قطعه تیر عمودی را به عنوان پایه بنا به فاصله دو تا سه متر از همدیگر در یک ردیف به صورت عمودی در زمین نصب می کنند. راس تیرک ها معمولاً دارای دو شاخه هستند که به « هجه» معروفند. یک تیر افقی به نام « سره تیر» بر روی هجه ها می اندازند و سره تیر را به هجه می اندازند و سره تیر را به هجه محکم می بندند. در ساخت کومه نیز همانند پوری ابتدا تعدادی کمند در ضلع طولی پلان کومه در زمین نصب می کنند. فاصله کمندی ها از همدیگر در حدود سی تا چهل سانتی متر است. بعدها کمندها را به طرف داخل کومخه متمایل نموده و به سره تیر می بندند. هنگام بستن کمند به سره تیر از سر شاخه درختان یا طناب بهره می گیرند و اصطلاحاً آن را « بند» می نامند نباید فراموش کنیم در این حوزه بندها بیش از همه از موی بز تهیه می شوند تا شاخ و برگ درختان و طناب های جدید و امروزین. کار بستن برای تمام کمندهای کومه انجام می شود و پس از آن سقف کومه به شکل قوسی در می آید . پس از آن که کمند و سره تیر به همدیگر محکم شدند ترکه های نازک درخت بلوط را به صورت افقی از سطح زمین تا سره تیر از لابه لای کمندها عبور داده و به شکل بافت حصیر در می آورند. این شاخه های افقی را به اصطلاح « تابان» می گویند. بعد از اینکه تابان را به کمند اضافه نمودند بعضی نقاط را با استفاده از « بند» محکم به همدیگر می بندند. و چادری که از موی بز بافته شده با عنوان « گون » بر روی کومه می اندازند و مجدداً با استفاده از بندهای محکم آن را به کمند ، سره تیر و گاهی با استفاده از میخ های بزرگ به زمین های مجاور نصب می کنند. تا کومه در مقابل باد مقاوم گردد.

اجزای داخلی کومه

1-   دری

در گویش کردی در ورودی کومه را اصطلاحاً « دری» می نامند.

2-  درایک

قطعه چوبی که برای جلوگیری از ورودخار و خاشاک به داخل کومه جلوگیری می کند.

معمولاً درایک به شکل افقی در آستانه در ورودی در کف زمین نصب می شود.

3-   رف

جایگاهی صفه مانند در ارتفاع یک یا نیم متری از سطح زمین در داخل کومه قرار دارد.رف محل مناسبی برای قرار دادن ظروف و لوازم مورد مصرف روزمره به شمار می رود.

4-  لاموک

صفه ای که بر روی آن لحاف و تشک ها را قرار می دهند . وجود « لاموک» در کومه باعث می شود لباس ها و لحاف و تشک از نفوذ رطوبت و آب در امان بمانند.

5-  اجاق

داخل تمام کومه قسمتی بعنوان « اجاق» وجود دارد. اجاق بسیار ساده است و معمولاً از چند قطعه سنگ کوچک ساخته می شود. از اجاق برای پخت و پز و یا گرم کردن فضای داخلی کومه استفاده می کنند.

6-   هجه

قسمت هائیکه هجه ها به صورت عمودی در زمین فرو می روند.

جایگاه افراد در کومه

1-  مهمانان کم اهمیت و به اصطلاح مهمان زیرپایی در این بخش از کومه می نشیند.

2-  محل نشیمن صاحبخانه زمانیکه مهمان به کومه می آید.

3-  محل استقرار مهمان ریش سفید و عزیز و کسی که احترام او واجب است چه فامیل و چه غریبه.

4-  مهمان متوسط و معمولی نیز در این بخش از کومه می نشیند.

در آخر یادآور می شویم اشاره کردن به کومه و دعوت مهمان به کومه در جاهائیکه کومه وجود ندارد نوعی تعارف بوده و معنی کلبه درویشی را می دهد . این نوع تعارف در بین ترک زبانان و تالش ها نیز مرسوم است.

ب- صومعه(جومه)

در اصطلاح نقاط مختلف صومعه را « صومیه» می نامند و حکایت از خانه های محقر و موقتی دارد که اسکلت آن به وسیله چند قطعه چوب ساده تشکیل شده و پوشش نایلونی دارد. این نوع مساکن بیش از آنکه جنبه فیزیکی داشته باشند جنبه تعارف دارند و در تعارف به رهگذر یا مهمان که در مقابل منزل ایستاده و به داخل نمی آید گفته می شود. صومعه بیش از همه مربوط به دکه ها و مغازه های بین راهی یا مامنی برای چوپانان بوده و گاهی بر سر جالیز در مزارع احداث می شود.

 گوچ (گاچ)

گوچ نوعی مسکن و مامن با ساختاری از شاخه و برگ درختان نامرغوب است این نوع بناها همانند پوری با پلان کوچک و بزرگ بوده و مخصوص نگهداری دام می باشد . گوچ بیش از همه شبیه « ورل » بوده ولی در مقیاس کوچکتر است.

ت- قزیل

از مساکن نوع اول به شمار می رود که پوشش آن از نوع چادری می باشد چادر نیز از موی بز بافته می شود . از این نوع مسکن در فصول زمستان و تابستان بهره برداری می شود . موی بز باعث می شود تا آب در داخل چادر نفوذ نکند. در نقاط مختلف آن را « بزمو» ، « قزیل» و « قزیل چادر» می نامند.

ث- آلاچیق

« آلاچیق » یا « الاجق» به گونه ای از مساکن موقت اطلاق می شود که بسیار شبیه چادرهای مسافرتی سیاحان و افراد شهرنشین است. این نوع چادرها معمولاً به وسیله میله آهنی استوار می گردد و پوشش آن نیز به وسیله نوعی پاره ضخیم معروف به « برزنت» می باشد که در گویش محلی آن را « برزن» می نامند.

ج- اَوولا

« آوولا» یا « آووله» از مساکن نوع اول است که ساختاری بسیار ساده و پیش پا افتاده دارد. آوولا معمولاً به صورت موقت و برای چند روز یا چند هفته احداث می شود . این مامن مخصوص چوپانان و کشاورزانی می باشد که بر سر مزارع خود برای دو یا چند روز مستقر می شوند و بنابر نیاز شب ها در داخل آوولا به استراحت می پردازند.

پلان آوولا شامل یک فضای کوچک است. در حالیکه سه طرف آن را با استفاده از شاخ و برگ درختان می پوشانند و یک طرف آن کاملاً باز است . به بیاندیگر آوولا دارای پلانی هلالی شکل است . فضای مفید داخل آوولا به طور متوسط دو متر مربع است. سقف بیضی شکل آوولا را گاه با نایلون ( در مواقع بارندگی ) و گاهی با شاخ و برگ درختان و علف های خود رو می پوشانند.

چ- ورل

در گویش تالشی به بره یا بزغاله « وره» می گویند و خانه هایی که در این حوزه برای دام ساخته می شوند اصطلاحاً « ورل» نامیده می شوند. ورل نیز همانند دیگر مساکن نوع اول می باشد. و تفاوت اصلی آنها در انتخاب پلان « ورل» است. در اصل ساخت « ورل» به منظور نگهداری دام می باشد . ولی یک قسمت از آن بوسیله پرچین جدار شده و چوپان و احیاناً خانواده او نیز در آن قسمت زندگی می کنند . ورل دارای پلانی مستطیل شکل بوده در حالیکه طول آن گاهی به 10 تا 20 متر نیز برسد. ورل به دلیل ساختار خاص و نوع پوشش چادری تا مدتها می تواند مورد استفاده چوپان و خانواده او قرار گیرد. در بسیاری از روزهای نسبتاً سرد سال چوپانان گله خود را در بخش مخصوص دام ورل نگه می دارد به دلیل متصل بودن محل زندگی دام و چوپان در صورت روشن کردن آتش یا پخت و پز غذا و نان گرما به قسمت دیگر ورل نیز نفوذ می کند و دامها احساس سرما نمی کنند از این نوع مساکن بیش از همه در منطقه ییلاقی دران دیده می شود.

ح- تخته پور ی

تخته پوری نیز بسیارشبیه به پوری است  و تمام شرایط و ساختار پوری رادارا می باشد ولی به جای استفاده از ترکه های نازک درخت معمولاً از تیرکهای محکم در دیواره پوری استفاده نموده و به جای بهره گیری از پوست درخت در دیواره بیرونی از تخته استفادهمی کنند. روستای تخته پوری بیشترین مساکن تخته پوری را دارا می باشد و به همین دلیل نام روستا از این نوع خانه ها ماخوذ شده است.

خ- پوری

یکی از سابقه دارترین ، رایج ترین و شکیل ترین مساکن گروه اول را پوری تشکیل می دهد. این نوع مساکن با زندگی کوهپایه نشینان هماهنگی دارد و بیشتر ترجیح می دهند داخل پوری زندگی کنند.

در نقاط مختلف پوری را « پور» یا « پُور » نیز تلفظ می کنند ولی اصطلاح غالب همان واژه « پوری » می باشد . معمولاً پوری دارای پلانی مدور و متمایل به بیضی می باشد. از پوری برای زندگی یا نگهداری دام بهره می گیرند. نوعی از پوری که برای دام ها احداث می شود دارای مواد و مصالح مرغوب نیستند و تنها به عنوان سرپناه محسوب می شوند. پوری هایی که برای سکونت در نقاط ییلاقی وجود دراد بسیار مجلل و زیبا ساخته می شود و سازندگان آن تمام هنر خود را در این راه بکار می برند تا پوری محکم و با دوام و زیبا گردد.

پوری را می توان از قدیمی ترین انواع مسکن به حساب آورد و به جرات می توان گفت ساکنین پیش از تاریخ حوزه تالش نیز از این نوع مسکن بهره می گرفته اند تا آنجا که نگارنده در طی حفاری باستان شناسی به آثاری از اجاق مربوط به آن دوره برخورد نموده که بسیار شبیه به اجاق های فعلی پوری ها می باشد احتمالاً با بررسی و تحقیق در پیرامون اجاقهای پیش از تاریخ منطقه می توان به آثار یا بقایایی از پوری ها دست یافت. علاوه بر آن نمونه های شبیه به پوری در نقاط مختلف ایران از جمله در بین عشایر بلوچ نیز به چش می خورد. در بلوچستان نوعی از خانه های چوبی به سبک پوری احداث می شود. با این تفاوت که چوبهای تشکیل دهنده آنها بسیار نزدیک به همدیگر هستند و فقط برای سکونت اسنان است . این نوع مساکن را « لوگ » می نامند، اجزای لوگ معمولاض از شاخ و برگ درخت خرما معروف به « کرز» تشکیل شده است.

پلان پوری

پلان پوری هایی که جهت انسان ساخته می شود حالت بیضی دارد و در گوشه ای از آن فضایی به میزان یک تا دو مربع به عنوان « گوچ » در نظر می گیرند تا مرغ و ماکیان یا بره و بزغاله و گوساله شیرخواره را در آنجا نگهداری نمایند علاوه بر آن بخشی بعنوان محل اجاق یا بخاری در کنار در ورودی در نظر گرفته می شود .

مصالح و نحوه ساخت

بعد از آنکه محل احداث پوری معین شد ابتدا آن را تسطیح می کنند. سپس بوسیله یک چوپ یا گچ و زغال پلان بیضی شکل پوری را بر روی زمین مورد نظر ترسیم می کنند. بعد از این مرحله سوراخ هایی در اضلاع طولی پلان به فاصله 30 تا 40 سانتی متر ایجاد می کنند تا « کمند» یا « کبند» رادر آن فرو نمایند. البته کمندها تشکیل دهنده اصلی اسکلت پوری به شمار می روند که در بعضی نقاط آن را « خل» می نامند در واقع تفاوت بین کمند و چوبهایی که به صورت افقی لا به لای کمند نصب می شود قایل نیستند. تعداد کمندهای یک پوری بین 7 تا 12 عدد در هر ضلع متغییر هستند. کمندها فقط در اضلاع طولی پوری نصب می شوند.

طول هر یک از کمندها به 5/2 تا 3 متر نیز می رسد . بعد از محکم کردن کمندها راس کمندها را گرفته و سرد و کند روبروی را به هم می بندند. تا هلالی به خود بگیرند. با بستن راس کمندها به همدیگر اسکلت اولیه پوری شکل می گیرد. بعد از این مرحله باید چوبهای نازک و ترکه ای معروف به « خل» را به صورت افقی بر روی کمندها قرار داده و محکم به همدیگر می بندند. فاصله « خل» ها از همدیگر در حدود پنج تا 20 سانتی متر متغییر است.

به این شکل که اگر سازنده بخواهد پوری محکم و چند ساله داشته باشد معمولاً هم تعداد کمندها را زیادتر در نظر می گیرد و هم تعداد خل ها ، بعد از قرار دادن خل بر روی کمند نیاز به بستن این دو به همدیگر می باشد. برای این کار سازندگان پوری از مواد و مصالح طبیعی بهره گرفته اند. برای اینکار از چند روش استفاده می کنند که به تمام این فرایند در اصطلاح « تئول» یا « توول» می گویند. و نوع بخصوصی از آن را «رهنز» می نامند . علاوه بر آن یک روش دیگر بنام « ته» نیز به چشم می خورد.

تئوول در واقع پوست درختانی چون: « کهور» ، « موتال» ، « ووزوم» ، « بلوط» و « گیلاس وحشی» معروف به « گیله بنت» را جدا ساخته بعد آن را به صورت نواری در می آورند و می پیچانند تا نرم گردد. بعد با آن خل و کمند را به همدیگر متصل کرده و بعد از چند بار پیچانیدن به دور آنها ، با تئوول ، خل و کمند را به همدیگر گره می زنند.

یکی دیگر از کارهایی که برای بستن خل و کمند انجام می دهند تقریباً متفاوت از تئوول است. در این روش شاخه های نورسته باریک و بلند درختان فوق الذکر را بریده ، سپس برگ آنها را جدا نموده و شاخه را به مقدار زیاد به طرفین می پیچانند تا اصطلاحاً مغز آن « له» شود. بعد از پیچ و تاب زیاد مغز داخلی شتخه نرم شده و شاخه حالت طناب مانند به خود می گیرد. سپس از آن بعنوان تئوول استفاده می کنند. عمر این نوع طناب بیش از یکصد سال بوده و برای چفت و بست خانه هایی دایمی یعنی نقاطی که راس دو تیر یا الوار بر روی همدیگر قرار می گیرند از این مواد استفاده می کنند. در اصطلاح محلی این نوع بند را « رهنز» می نامند.

یکی دیگر از فنون بستن خل و کمند به همدیگر استفاده از جوانه درختانی است که قطع شده اند و شاخه های نازک از کنده و یا بوته آنها بیرون زده است. این شاخه ها بسیار نرم و خوب هستند این شاخه ها را اصطلاحاً         « ته» می نامند.

بعد زا محکم کردن خل و کمند نوبت به پوشانیدن دیواره پوری می رسد برای این کار در گذشته از پوست درختان جنگلی استفاده می شد و کسانی که از لحاظ وضعیت مالی پایین تر بودند . فقط به شاخ و برگ درختان یا خار و خاشاک اکتفا می کردند ولی هم اینک به دلیل ممانعت سازمان جنگل ها و مراتع استفاده از پوست درختان محدود شده است و به جای آن از ورقه های فلزی استفاده می گردد.

در این حوزه ورقه های فلزی اصطلاحاً « سیم که» یا « سینکه» گفته می شود. پوست درختان جنگلی از قبیل گیلاس وحشی و بلوط برای این کار مناسب هستند ولی عمر و دوام پوست درخت گیلاس وحشی بسیار زیاد و جنس آن نیز مرغوب است. برای کندن پوست درخت ابتدا قسمت مورد نظر را که معمولاً یک متر است در تنه درخت نشانه می گذارند بعد به وسیله داس دو قسمت بالا و پایین بخش مورد نظر را به فاصله یک متر به صورت افقی از تنه درخت خراش می دهند.

سپس با یک شیار عمودی دو بخش را به همدیگر مربوط می کنند و پوست را به آرامی از تنه درخت جدا می سازند بعد پوست را در فضای آزاد مهار می کنند. و قطعاتی از سنگ یا دیگر وزنه ها را بر ریو لبه های پوست قرار می دهند تا صاف گردد. بعد پوست ها را دور  تا دور پوری قرار داده و با استفاده از تئوول یا طناب به همدیگر یا کمندها     می بندند. پوست درخت بطور کلی در نقاط تالش زبان به « لو» معروف است ولی ساکنان نقاط ترک زبان آن را     « قابوخ» تلفظ می کنند. در بعضی نقاط همانند روستای تخته پوری به جای استفاده از پوست درخت یا هر چیز دیگر از تخته برای گرفتن دیواره پوری استفاده می کنند که این نوع پوری ها را تخته پوری می نامند.

در غالب نقاط علاوه بر خل از شاخه های درخت گیلاس وحشی یا بلوط و کهور و راش نیز برای پوشانیدن و محکم کردن سقف پوری استفاده می شود تا فاصله بین دو خل محدودتر شود. در بعضی نقاط مانند گاودول این شاخه های نازک و باریک را « چه خول» و در بعضی نقاط همانند زنبوره چول آن را «شوش» می نامند. چه خول برای دوام بنا و محکم تر شدن آن را در مقابل حوادث طبیعی کمک موثری می کند.

با این تفاسیر گاهی سقف پوری های بزرگ قبل از اینکه پوشش نهایی بر روی آنها انداخته شود به اندازه کافی سنگین شده و هر آن امکان شکستن کمندها می رود، سازندگان در این نوع پوری تدابیری اندیشیده اند که به بعضی اشاره می شود.

ابتدا نقطه مرکزی پوری را تعیین نموده و قطعه سنگ مسطحی را در آن جا قرار می دهند. بعد سنگ را بوسیله وزنه ای محکم می کوبند تا سطح زیرین آن سخت و فشرده شود. معمولاً سنگ را هم سطح کف پوری قرار می دهند، بعد الوار چوبی بعنوان ستون بر روی آن نصب می کنند. این در گویش ترکی به « پایه » و در گویش تالی به « پوه» و یا « پوآ» معروف است. گاهی دیده می شود به جای استفاده از پایه نوعی چوب کلفت که سر آن به صورت دو شاخه است ، استفاده می کنند که در گویش ترکی به آن « هچه» یا « هاچه» و در گویش تالش آن را « دوخولاچو»     می نامند.بعد از نصب پایه ، تیر چوبی دیگری که از پایه باریک تر است به صورت افقی بر روی پایه در راس آن قرار می دهند. تیر افقی از طرفی به سقف پوری و از طرف دیگر به راس پایه متصل می شود تا سنگینی سقف پوری را پایه منتقل نمایند. این تیر چوبی در گویش ترکی به « تیر» و در گویش تالش به « سعدو» معروف است. در ساخت مساکن بلوچستان نیز با این مشکل روبرو هستند. هنگام ساخت لوگ های بزرگ از چوبهای نگهدارنده به نام         « تیردستک» استفاده می کنند در یک لوگ ممکن است تا دوازده تیر دستک بکار برند.

در آخرین مراحل باید سقف پوری را بپوشانند. برای این عمل گاهی سازندگان به دلیل نداشتن مواد اولیه از خار و خاشاک استفاده کرده و قلوه سنگ بر روی خار و خاشاک می اندازند تا باد آنها را نبرد. بعضی دیگر از نایلون استفاده می کنند به این شکل که نایلون را بر روی سقف پوری انداخته و با استفاده از طناب آن را محکم می کنند. نوع پوشش نایلونی مورد پسند مردم نیست زیرا در هوای سرد و گرم تحمل هوای داخل پوری را برای تنفس غیرممکن می کند . علاوه بر آن رطوبت را بیرون نمی دهد و ساکنان این نوع پوری ها بلافاصله دچار سرماخوردگی می شوند .

نوع دیگر از پوشش سقف پوری دیگر موارد بسیار نادر است استفاده از نمد می باشد. این نوع متعلق به افراد متمکن می باشد.

یکی دیگر از پوشش ها استفاده از چادرهای بافته شده از موی بز می باشد که در این حوزه آن را « بزمو» و « قزیل» می نامند استفاده از این نوع پوشش بسیار مناسب و مورد پسند ساکنان ییلاقات و کوهپایه تالش مرکزی می باشد . این نوع چادرها باعث می شود که گرما یا سرما به راحتی داخل پوری نفوذ نکند. علاوه بر آن آب باران را به داخل منتقل نمی کند. و اگر داخل پوری آشپزی یا پخت نان انجام دهند دود و گرمای زیاد به راحتی بیرون می رود.

از دیگر پوشش های پوری استفاده از چادرهای برزنتی معروف به « برزن» و « جادر» می باشد. این نوع پوشش خیلی کمتر است و معمولاً افرادی که دارای چادر کامیون هستند از آن استفاده می کنند. در آخرین مرحله از ساخت پوری تهیه در ورودی پوری ها می باشد. در غالب نقاط در پوری متشکل از یک ساختار مستطیلی شکل به صورت لته در است که چند قطعه چوب به همدیگر متصل شده و فضاهای خالی آن به وسیله کیسه پلاستیکی یا چادر گرفته می شود.

در بعضی نقاط همانند روستای طول سر ، درهای زیبایی به چشم می خورد این نوع درها معمولاً به صورت لنگه در هستند در حالیکه از شاخه های کوچک استفاده شده و همانند سبد در همدیگر تنیده ده اند.

دامداران منطقه شاخه های کمند و خل را که تشکیل دهنده اصلی اسکلت پوری هستند ، هنگام کوچ از هم دیگر باز نمی کنند و هیچ وقت آنها را در طول مسیر کوچ حمل نمی کنند. بلکه آنها را هنگام ترک نقاط کوهستانی به طرف جلگه ها  و نقاط پست در محل نمی کنند. بلکه آنها را هنگام ترک نقاط کوهستانی به طرف جلگه ها و نقاط پست در محل باقی می گذارند و دوباره در فصل بعد آنها را تعمیر و یا بازسازی کرده و استفاده می کنند.

از نمونه های شبیه به پوری در نقاط دیگر خاورمیانه نیز به چشم می خورد که توسط گروههای مختلف دامدار خاورمیانه ساخته می وند و بعضی ها با حصیر نی و یا برگ درخت خرما ( تودا د رهندوستان جنوبی ، گودار در هامون سیستان ، بشاکرد در جنوب ایران ، عربها در عراق سفلی ) ، و بعضی دیگر در محددوه یورت آسیای مرکزی با قطعات نمد پوشانده شده اند که برای آنها واژه « کومه» را بکار می برند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد